این چند ماه
این چند ماه سلام ودرود به همه دوستان وبلاگی
و عذر خواهی بابت چند ماه تاخیر و عدم حضور که به علت مساعد نبودن حال مامان والبته مقداری تنبلی بود
سعی میکنم از امروز به بعد دیگه اپدیت باشم ایشالله
واما تو این چند ماه اتفاقات زیادی رخ داده که سعی میکنم از همشون واستون بگم البته از بعضی از اونا عکس نداریم که علتش بالاتر توضیح دادیم،بله. جونم واستون بگه که آقا پارسا شیطون شدن حسابی 
ومامانم که به خاطر نی نی تو راهمون
حالش خوب نبود 
یه مدت نتونست درست حسابی به پارسا رسیدگی کنه وپارسا ضعیف شد و دوباره راهی بیمارستان شد 
مامانم ناراحت و غمگین ولی چه سود ،
اما بعد از اون مامان تصمیم گرفت به پارسا بیشتر برسه 
چون نی نیمون به فکر خودش هست 
دیگه کم کم پارسا حالش رو به بهبود گذاشتو شیطونیاش شروع شد یه نمونش اینجا خونه مادرجون که گوشیه ایفون دراورده و با هاش الو میکنه
تو همین روزا بود ینی درست 14 ماهگی 28 بهمن 1392 اولین قدماشو برداشت و به راه افتاد مامانم خوشحال وذوق زده 
والبته بی خبر از شیطتنتهای تو راه آقا پارسا .
تو همین روزا یه سر به نی نیمونم زدیم
که دکتر گفت خدارو شکر حالش خوبه ولی جنسیتش معلوم نیست.
بعداز کلی خواهش تمنا مامان بالاخره راضی شد بره موهای پارسارو کوتاه کنه 
ولی بچم خیلی اذیت شد
قبل از اصلاح
حین اصلاح
گیسای پسری
بعد از اصلاح
دیگه کم کم نزدیکای سال جدید رسیدیمو همه در تکاپو، مامان البته که نمیتونست کارای خونه رو انجام بده نیروی کمکی گرفت البته پارسا خان کمک کردن فراوون
به محض خالی شدن بوفه پرید تو بوفه
ماشین بازی با کارتونای اسباب اضافی
بلهههههه سال جدیدم اومدو مامان در لحظات آخر سفره هفت سین و چید 
البته پارسا که نمیذاشت ازش عکس بگیریم وشروع کرد به خوردن سماق
البته عید امسال به خاطر وضعیت مامان جای خاصی نرفتیم فقط یکی دوبار کوهپایه و خونه تنی چند از اقوام سیزده بدرم که بارووون میومد شدید و خونه بودیم.
کوهپایه در حال آب بازی
پارک هزار دستان
