اولین عروسی پارسا
چهارشنبه شب عروسی دختر عمه مامان بود به محض اینکه پامونو توی سالن گذاشتیم گریه کردنای پارسام شرع شد هم از سرو صدا هم از شلوغی بعد از یه نیم ساعتی با کمکای مادر جون پارسا آروم شد وبه محیط عادت کرد
اینم از عکسای میوه خوردنش
آلما خوشکله
مهرزاد جیگر
اینجام روز بعد پاتختیه خونه مادر شوهر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی